اهل هوا مجموعه ای از یادداشت های دقیق غلامحسین ساعدی درباره آداب و رسوم پیچیده سرزمین ایران است. این کتاب در حقیقت یادداشت هایی درباره ساحل نشینان جنوب یا در حقیقت منطقه میناب، روستاهای میان بنادر لنگه و بوشهر و جزایر باب هرمز است.
اهل هوا کسانی هستند که گرفتار یکی از بادهای زار، نوبان و مشایخ، باد جن، باد پری، باد دیب،باد غول شدند. بادها قوای مرموز و اثیری و جادویی که مسلط بر نوع بشر هستند. هیچ کس قدرت مقابله با آن ها را ندارد و انسان در برابر آن ها راهی جز تسیلم ندارد. بادها همچون آدمیان مهربان یا بی رحم، کور یا بینا، کافر یا مسلمان هستند. وقتی که باد سراغ کسی رفت و او را مرکب خود ساخت دیر یا زود مریض یا هواییش می کند و برای رهایی از درد باید پیش بابا یا مامای آن باد رفت. برای پایین آوردن و زیر کردن باد هر بابا و ماما مجالس و مراسم خاصی برای بازی کردن ترتیب می دهند و طی همین مراسم است که بابا و ماما باد را ازتن بیمار بیرون می کند. مجلسی، سفره ای و خونی چیزی است که باد می خواهد و به وسیله همین ها باد بینا می شود و فرد در جرگه اهل هوا درمی آید.
این آداب و رسوم شباهت زیادی به آداب و رسوم و رقص های کشورهای افریقایی دارد شاید بدین دلیل که ساحل نشینان جنوب با دیگر مرزنشینان از طریق دریا رفت و آمد داشتند. این بادها که از افریقا تا ایران راه پیمودند با فرهنگ و اساطیر و قصص مختلف مخلوط شده حتی حال و محتوا عوض کرده رنگ و شکل اسلامی به خود گرفته اند. باد بیشتر به سراغ فقرا، زنان فقیر، جوانان می رود.